ایفا نقش|نفرین شده...

[ⓜⓡ.TERABYTE]

فرم رو پر کردم از دانشگاه بدم می یاد : بریم پس به دانسکاح

[shizuko yagami]

ادوارد:
"کولم رو انداختم رو پشتم"

[Miikasa Ackerman]

"فرم داشنگاه رو پرکردم و برگشتم که برم سمت بچه ها که محکم به جسم سختی برخورد کردم
و تعادلمو از دست دادم با حرص سعی کردم ازجام بلند شم و داد زدم":
اوهوی جلوتو به پا
"بعد چشمام رو باز کردم دیدم که به چشمم زل زدهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه"

[ⓜⓡ.TERABYTE]

خودشه بلندش کردم و انگار که نمیشناسمش : ببخشید ندیدمتون

[shizuko yagami]

ادوارد
عجب صف طولانی ای

[Miikasa Ackerman]

"سرم رو پایین اوردم و به سرامیک صیغلی خیره شدم چشمم قرمز شده بود!یعنی متوجه شده بود؟
گفتم":
مهم نیست
"از جا بلند شدم که دستشو دراز کرد و گفت"

[shizuko yagami]

ادوارد:
توی دلم:میشه صدای خنده های بلند جسیکا رو شنید"

[ⓜⓡ.TERABYTE]

گفتم : شما شما تو این دانشگاهید ؟ اسمم دنیله

[Ryoma]

ناگهان جک از اتاقش بیرون اومد و به دانشگاه رفت و جلوی دنیل اومد و گفت : دنیل نوبت ماس باید بریم برای ثبت نام

[Princess-Sun]

خوشحالی و هیجانی که میسا داشت من رو هم هیجان زده میکرد
دستشو گرفتم و گفتم : وای میسا من استرس گرفتم !! چقدر اینجا بزرگ و جالبه !!
بیا زود بریم فرم رو پر کنیم ^_^