ایفای نقش خیالی شهر مرگ

[مین جی]

مرد:پرنس جان ایگللاسویاس! حالتون چطوره ؟

[Merliya]

تیم:برنارد،حیف اون همه روضه ای که برای تو خوندم!

[Ryoma]

برنارد : شما ها که می گفتید من جانو کشتمو آدم فروشمو منو میزدید اشتباه می کردین آ[ه کی میاد داداششو بکشه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه و میخنده

[!Emily]

آنا یک دفعه از جاش میپره و میگه:آقا ؛ آقا یکی به ما توضیح بده این جا چه خبره مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
رو به اون مرده:جناب ـ. نمی دونم چی چی ... شما اینجا چیکار میکنین؟

[Ryoma]

برنارد : خب راستشو بخواین جان نمرده بود فقط اون شبیه سازشش بود مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه وو دوباره می خنده

[مین جی]

مرد:جان ایگللاسویاس! مممم. (حالت تشریفاتی اش را کمی از دست می دهد)اوومدم واسه برنی دست بزنم!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[مین جی]

انجل در حالت غش!!!!!
که جان با یک دست از کمر میگیرتش.
جان:مراقب خودتون باشین. من اینجام!ملکه ی اینده ی من!

[Ryoma]

برنارد میره بغل جانو تو گوشش میگه : سر این اتفاق من چه قدر کتک خوردمو سرزنش شدم و میخنده مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Merliya]

تیم:نه خدایی من کی سرزنشت کردم؟الان اعصابم خورده بعدا باهام حرف بزن !
و میره یه گوشه میشینه و دستشو میذاره رو سرش تا قضیه هارو آروم هضم کنه!

[Princess-Sun]

استوس هنگ کرده مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه : چیشد الان ؟؟؟ کی به کیه ؟؟
بعد با دست میزنه به صورتش ببینه خوابه یا بیدار که میببینه نه بابا بیداره : جاااااانننن ؟ پسر تو زنده ای ؟ عجب آدمی هستیا همه رو گول زدین ؟؟
بعد تازه به خودش میاد کنار برنارد میره و میگه : معذرت میخوام رفیق شرمنده !! تا وقت گیر میاوردیم کتکت میزدیم و سرزنشت میکردیم بخاطر مرگ جان
خوشحالم که زنده ای جان ^^ ولی اگه نقشه اتون رو به ما میگفتین بد نبودا