خاطرات شما با فوتبالیستها

[lara dorsa]

یادش بخیر من که دهه 80 بودم اشق فوتبالیستا بودم خواهرم دهه 70 میگفت یک هفته در میون نشون مداد یک قسمت بود میدیدم باید تا یک هفته صبر کنیم تا ادامشو ببینیم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[عسل و سوباسا]

(2012/01/05 06:17 PM)'!Web Prince' نوشته شده توسط:  حس میکردم جای این تاپیک خالیه
توی این تاپیک خاطراتتون در مورد فوتبالیستها رو تعریف کنید

یادش بخیر قبلاً هر وقت داشتم بازی فوتبالیستها رو بازی میکردم، مثل فوتبال واقعی هیجان داشتم و مدام به بازیکنها بد و بیراه میگفتم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه بخصوص به سوباسا مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
آخه خیلی ضد حال بود، با هزار دردسر نقشۀ حمله رو میکشیدی و جلوی دروازه برزیل توپ رو به سوباسا میرسوندی و اونم شوت پرقدرتش رو میزد و دروازه بان برزیل رو پرت میکرد بعدش توپ میخورد توی تیرک مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یه بار دقیقاً نیم ساعت یه بند در مورد سوباسا و سرگذشتش سخنرانی کردم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
میگفتم سوباسا بخاطر بدهی به زندان افتاده و توی زندان پاش رو با زنجیر بستن مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه و برای همین الان پاش انحراف داره و شوتهای کج میزنه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

یه بارم با داداشم جام 100 گل گذاشتیم و قرار شد هر هفته جمعه ها صبح بریم فوتبال بازی. اونم به این سبک که هر کدوممون یه سر زمین می ایستادیم و به طرف دروازه هم شوت میکردیم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قانونش هم این بود که شوتهامون باید قدرتی باشه و اون جام بعد از اینکه یکی از دو طرف 100 تا گل میزد تموم میشد
فکر کنم حدود 3 ماه هر جمعه میرفتیم بازی مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه و آخر سر من برنده شدم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

 

 اصلا هم اين جور نيست توپ سوباسا اصن به تيرك نخورده هر دفعه هم خورده توپ تركيده
اين ها هم شايعه هستنننننننننن

 

[R.Tezuka]

یادش بخیر قبلا که من بودم راهنمایی تزوکا بود دبیرستان با هم میرفتیم زمین فوتبال اینا روزایی که تنیس نداشتیم میرفتیم اونجا سوبا همینطور داشت با تکتم حرف میزد که تزوکا گفت این دیگه خیلی پر حرف شده منم تایید کردم دیدیم طرف دیگه ی زمین سانایی ناراحت داشت میرفت حق که عمرا نداشت اخه من موندم سوبا که به اون قولی نداده بود برای خودش خیالبافی میکرد ...
یه بار هم که ریوما و سوبا مسابقه ی فوتبال دادن برابر کردن اخه ریوما با پاشم سرو میزد که چشم همه کف زمین بود جز من و تزوکا که خدای بیخیالی هستیممسابقه ی ریوما و سوبا شده بود مثل مسابقه ی آتوبه و تزوکا ولی خب ایندفعه من نمیخواستم سر هیچکدومو ببرم ولی اونجا میخواستم سر اتوبه رو با شمشیرم قطع کنم
یه بار هم تکتم و سوبا دعوا کردن سوبا خواست دست بلند کنه روی تکتم همچین تارو با مشت زد تو صورتش که زدن تکتم یادش رفت.ای یادش به خیر با فوجی سوبا رو تعقیب کردیم که دسته گل دستش بود رسیدیم دم در خونه ی تکتم بعد مامان تکتم گفت تکتم خونه نیست مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[ramin 99]

(2014/11/06 05:42 PM)'Raya Tezuka' نوشته شده توسط:  یادش بخیر قبلا که من بودم راهنمایی تزوکا بود دبیرستان با هم میرفتیم زمین فوتبال اینا روزایی که تنیس نداشتیم میرفتیم اونجا سوبا همینطور داشت با تکتم حرف میزد که تزوکا گفت این دیگه خیلی پر حرف شده منم تایید کردم دیدیم طرف دیگه ی زمین سانایی ناراحت داشت میرفت حق که عمرا نداشت اخه من موندم سوبا که به اون قولی نداده بود برای خودش خیالبافی میکرد ...
یه بار هم که ریوما و سوبا مسابقه ی فوتبال دادن برابر کردن اخه ریوما با پاشم سرو میزد که چشم همه کف زمین بود جز من و تزوکا که خدای بیخیالی هستیممسابقه ی ریوما و سوبا شده بود مثل مسابقه ی آتوبه و تزوکا ولی خب ایندفعه من نمیخواستم سر هیچکدومو ببرم ولی اونجا میخواستم سر اتوبه رو با شمشیرم قطع کنم
یه بار هم تکتم و سوبا دعوا کردن سوبا خواست دست بلند کنه روی تکتم همچین تارو با مشت زد تو صورتش که زدن تکتم یادش رفت.ای یادش به خیر با فوجی سوبا رو تعقیب کردیم که دسته گل دستش بود رسیدیم دم در خونه ی تکتم بعد مامان تکتم گفت تکتم خونه نیست مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

 

هدف این تاپیک تعریف کردن خاطرات واقعی خودتونه  نه تخیلی  مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


 

[bita_r]

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهوقتی ياد خواطرم ميوفتم خود به خود خندم ميگيره .
خواطره ی من از چند سال پيش هست که من چند تا از دوستام قرار بود مثل فوتباليستها ، فوتبال بازی کنيم گروه خودمون 2دختر که يکيش من بودم و2پسر گروه اون يکی هم مثل ما
حالا بازی شروع شد من دروازه بان بودم يکی از پسر های تيممون رفت گل بزنه يکدفعه افتاد اين سنگ لعنتی از کجا در اومد زير پاي بنده خدا . خب اونا تيمی حمله کردن ما هم تيمي دنده عقب گرفتيممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
يکيشون ميخواست گل بزنه تا توپ پرت کرد طرف دروازه درست خورد به صورت من بدبخت خلاصه بگم چشتون روز بد نبينه چه شکلی شده بودم .خودم از خودم خندم ميگرفت . ولي اخر با فداکاری بنده گل نخورديم . بعد يک دختر از تيم ما حمله کرد به طرف اونا پسر ها هم دنبالش بنده خدا نزديک بود گل بزنه که يه پسر از تيم مقابل توپ از پاش در اورد. اومد اخر يه گلي به من زد نتونستم توپ رو بگيرم.
بعد هم يکی از پسرهای گروهمون رفت وگل زد . مساوی شده بوديم .
اونا حمله کردن بچه های تيم نتونستن جلوشون رو بگيرن حالا فقط من مونده بودم و دروازه و يکی که داره مياد تا بهم گل بزنه بعد از چند سانيه فهميدم که اين پسر نامسب همونی بوده که توپ رو زد تو صورتم داغ کرده بودم ميخواستم انتقام بگيرم.از دروازه اومدم بيرون پسر بيچاره تا چهرم رو ديد همون جا سکته رو زد اومدم توپ از زير پاش در اوردم و بنده خدا تلپ افتاد زمين من رفتم وگل زدم . هورا اخر ما برديم.همه ي اعضای تيممون اومدن و تشويقم کردن ازشون تشکر کردم . خلاصه چه خواطره ی خوبی بود اوميدوارم از خاطرم لذت برده باشيدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[R.Tezuka]

ایکیو سان اینم یه جورایی واقعی بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه چطورشو نپرس که نمیگم

[♥animpark princess♥]

یادش بخیر انگار همین دیروز بود
من عاشق این انیمه بودم و هر روز میشستم میدیدمش
همیشه از این عصبانی میشوم که چرا این اینقدر زود تموم میشه؟؟؟
یادمه اون زمان سوباسا رو خیلی دوست داشتم و از کاکرو متنفر بودم
فامیلمون هم موقع بازی کردن همیشه میگفت الان یه شوت سوباسایی بهت میزنم
قبلنا ما میشستیم فقط سوباسا میدیدیم و از اینکه سی دیش رو میگرفتیم و داشتیم،به خودمون افتخار میکردیم

[فاطمه]

امروز بعد مدتا اومدم پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه تاپیکای قدیمی رو خوندم یکم . حس خوبی بم دست داد:X
یادش بخیر
چقد در گیر فوتبالیستا بودم (مخصووووووووصا گنزو واکی بایشی) که سایت کمیک رو پیدا کردم. بعد تو سایت با چند تا دیوونه تر از خودم ، آشنا شدم. میومدیم راجب فوتبالیستا بحث میکردیم. که آقا رضا و هادی این انجمن رو برامون فراهم کردنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه حدودا 4 سالو نیم میگذره
به یاد همه رفقا شایان . پرستو ، علی ، په په، آقا احمد آقا هادی و رضا.....
فک کنم مثل همیشه دارم اسپم میدممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)))
 

[ramin 99]

یادم رفت این خاطره رو بگم

هروقت فوتبالیستا نگاه میکردم منو جو کاکرو میگرفت با دوستم مسابقه شوت زنی میذاشتیم هرکی شوتش قویتر باشه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
دیوار مردمو داغون میکردیم بعدش طرف میومد کلی حرف بهمون میزد مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[+Sara Ss3+]

با فوتبالیست ها که همه خاطره دارن...
من که هروقت توخونه حوصلم سر می رفت می نشستم فوتبالیست ها می دیدم ....ولی خداییش حال میداد....