ایفای نقش شهر مرگ2

[Merliya]

تیم:نه انگاری برنارد حواسش بود داره چیکار میکنه...خوبی شیزو؟

[ملیکا ایچیزن]

آنجل : اوه شیزوکو ی عزیزم چه خوب که زود پیدا شدی وگرنه من از غم دوری و همینطور پادرد در فراق شما جانم را به ایزد یکتا تقدیم می کردم.

[Ryoma]

برنارد : خب خداروشکر شیزو نگران نباش من نمیزارم کنت بلایی سرت بیاره مطمئن باش ببخشید من در اصل مقصر بودم نه جان از همه عذ میخوام .چیزایی که از آنا گرفته بو به آنا پس میده ومیگه : ممنون
یعد میگه : جان اگه عینکو می خوای بهت بدم دیگه شیزو رو پیدا کردیم نیازی به من نیست

[shizuko yagami]

رو به آنا:خب مثل اینکه باید پوزشی طولانی و مشقت بار از شما دوستان گرامی و ارجمندم بجز جناب برنارد و جان به عمل بیاورم!ببخشید که همینجوری گزاشتم و رفتممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
موضوع فقط مرگ خودم نبود ترسیدم به خانوادم هم آسیب برسه!

[مین جی]

جان تمام مدت ساکت بود که بعد لب باز کرد:سلام شیزو.... نه بهش نیازی ندارم.

[ملیکا ایچیزن]

آنجل: فکر کنم اگه شیزو پیداش نمی شد. جان تا اخر عمرش لب باز نمی کردمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
هی جان جواب سوال من رو ندادی تو اون عینکه رو از کجا اوردی؟؟؟؟؟

[مین جی]

جان یکم فکر می کنه که چی بگه ولی نمی تونه هیچی رو سر هم کنه :خب... البته که مال خودمه.
بقیه:0_0
جان:من کاملا بهتون دید دارم.

[ملیکا ایچیزن]

آنجل یه نگاه. اینطور-----» مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه به جان می کنه و : راستشو بگو؟؟؟؟؟

[مین جی]

جان:حقیقته. فقط...

[ملیکا ایچیزن]

آنجل : ده جونمون رو بالا اوردی ، فقط چی؟؟؟؟؟