ایفای نقش شهر مرگ2

[shizuko yagami]

بله ممنون...
خب بچه ها میل کنید...

[مین جی]

جان:خب... نگفتی کی هستین.از کجا می دونستین داریم میایم؟!

[Ryoma]

تنه ای به جان میزنم و آروم میگم : الان وقتش نیست و رو به پیرزن با لبخند میگم : بله خیلی راحت بود دستتون درد نکنه.

[Merliya]

تیم:کجاش راحت بود؟بالشم که مثه سنگ سفت بود،دشک هم راحت نبود،ملحفه هم یه بویی میداد.

[!Emily]

(آنا در حالی که داشت صبحانه میخورد رو به تیم گفت)مثل زن ها غر میزنی
(رو به شیزو خیلی آروم)ما باید سریع تر بریم دنبال کنت معلوم نیست اون بیرون داره چیکار میکنه تا حالا کلی به مردم حمله شده

[ملیکا ایچیزن]

آنجل بر عکس بقیه بدون حرف زدن ، صبحانش رو می خوره و: بسیار متشکرم، صبحانه بی نظیری بود.
واز آنجا خارج می شود.

[مین جی]

جان:کجا؟!!!؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Merliya]

تیم:نون خوب نپخته،نصفش خمیره،این چه وضعیه؟

[Aisan]

ابرویی بالا می دهم و می گویم:
اوووو ببخشید،من سنم زیاده و کار کردن برام سخته،باید ببخشید اگر چیزی مطابق میل تون نبوده!
از جایم بلند می شوم و به سمت حیاط پشتی می روم و درحین ازجا بلند شدن میگویم:
صبحانه که تموم شد بیاید توی حیاط پشتی و از هوای ناب جنگل لذت ببرید!

[shizuko yagami]

-ممنون خانوم ! راستی شما کی هستید؟