ایفای نقش شهر مرگ2

[Aisan]

با عصبانیت از کاخ خارج می شوم،رو به روی در ورودی مری را می بینم که با یکی از آن بچه ها صحبت می کند
فریاد می کشم:
-مری!داری چه غلطی می کنی!؟افرادت رو دارن می کشن!می فهمممممممی؟!
(پوزش مری جانمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)

[Noctis_P]

به سرباز ها نگاه مى کنم ؛نه...نمى تونم بکشمشون

[Aisan]

جلوتر می روم:
-اون عوض ها پیش تو هستن و هنوز زنده ان!مگه نگفتم بکششون!
هرچه فریاد می کنم انگار نه انگار!
یقه اش را در دست مشت می کنم و می غرم:
-می شنوی ؟؟؟؟؟؟؟؟

(بازهم ببخشید!)

[Noctis_P]

به خودم ميام با لحن جدى اى رو به کنت ميگم:حق ندارى با من اينطورى حرف بزنى!

[shizuko yagami]

-هووووف دعواهای خونوادگی شروع گشتمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Aisan]

-آهان ببخشید خانووووم!
دست هایم را در هوا تکان می دهم:
- من هیچ حقی درباره تمام سال هایی که برات زحمت کشیدم ندارم!

[shizuko yagami]

-آخجون دعوااااامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سوزی با تمسخر نگاهم میکند!خجالت میکشم و با جدیت میگویم:اون تصمیمش رو گرفته!

[Noctis_P]

دستش رو کنار ميزنم:تو هيچ کارى واسه من نکردى.

[مین جی]

جان رو به روی الکساندر با نگاهی عضبناک فرار میگیرد:ما قرار نیست کسی غیر از تو رو بکشیم!الکس!(شاخ تو شاخ شدن!)
جان با خرخری از گلو:می کشمت!همونطور که تو انا رو کشتی!

[shizuko yagami]

درگوش آنجل:عجب شوهری داریمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بخواطر....
حرفم رو خوردم-ـــــ-