ایفای نقش شهر مرگ2

[shizuko yagami]

نه(بیاین هماهنگی!)

[Ryoma]

برنارد: باشه . حواست به خدت بیشتر باشه

[Aisan]

وردی می خوانم و سیل عظیمی از آتش های ریز نفرین را احضار می کنم و به سمت آن دو که زخمی شده اند هدایت می کنم
نفرین ها دورشان حلقه می زنند و به بدنشان می چشبند و ذره ذره گوشتشان را می سوزانند
پوزخند می زنم و دست به سینه می ایستم:
-با هر تنفسم،چه دل نشین می تونم شاهد سوختن شما بی مصرف ها باشم!

[Ryoma]

از درد داد میزنم اگه کاری نمی کردم ممکن بود بمیرم ولی حداقل خیالم از بارت جان راحت بود چون اون خودش آتیشهـ
نمیدونستم چیکار کنم فقط از درد داد میزدم خیلی تجربه بدی بود ولی بازم به سختی داد نیزنم و میگم:: ف...فقط....ه...همین ....ر....رو ....بلدی؟
(منڟورتون جان و برنارده دیگه؟)

[Noctis_P]

با جديت به ديوار تکيه داده بودم و به اونا نگاه مى کردم

[Aisan]

(2016/09/25 06:40 PM)Ryoma2 نوشته شده توسط:  از درد داد میزنم اگه کاری نمی کردم ممکن بود بمیرم ولی حداقل خیالم از بارت جان راحت بود چون اون خودش آتیشهـ
نمیدونستم چیکار کنم فقط از درد داد میزدم خیلی تجربه بدی بود ولی بازم به سختی داد نیزنم و میگم:: ف...فقط....ه...همین ....ر....رو ....بلدی؟
(منڟورتون جان و برنارده دیگه؟)

(بله منظور همون دو نفر هستن)
با همان پوزخند ادامه می دهم:
- فعلا از پس همین هم نمی تونی بر بیای پس نیاز نیست خودم رو اذیت کنم!

[Ryoma]

از درد فقط رو زمین میفتمو داد میزنم دیگه نمیتونستم حرف بزنم خیلی درد داشت باسه یه انسان این چیز خیلی بدی بود نمیدونستم چیکار کنم .کم کم بی حال شده بودم ولی بازم دنبال راه فرار بودم.

[Noctis_P]

زيرلب ميگم:زجر دادن کار درستيه^^
يه گلوله بزرگ اتش سرد به سمتش مى فرستم که اگه بهش بخوره از داخل يخ مى کنه...

[Aisan]

نیم نگاهی به مری می کنم ؛ همیشه برای زجر دادن از این شیوه استفاده می کرد
نیرویی که من فعال می کردم را مخالف می کرد و روی هدف استفاده می کردم
پوزخند می زنم و اندازه آتش ها را بزرگ تر می کنم تا زمینه مانور مری بیشتر شود

[Ryoma]

یدفعه احساس خیلی بدی بهم دست داد احساس کردم کل اعضای بدنم از داخل یخ کرده از یه طرف بدنم داره میسوزه .
همه جا رو تار میدیدم