ایفای نقش خیالی خانواده انیم پارکی ها و عید!

[ⓜⓡ.TERABYTE]

(از مدرسه که برگشتم کیفم انتاختم رو میز با بی حالی گفتم )
چرا من +۱۸ نمی شم :///

[Ryoma]

ریوما :خبر ندارم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه نچ نداریم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه گشنه بمونید من میرم گیم بازی کنم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
از پله ها میرم بالا و قامکی وارد اتاق دیانا میشم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Emma Hunter]

رو به دیانا:"هه!باز اون طلسم های مسخره است؟کی میخوای اون کتاب های تخیلی مسخره ات رو ول کنی؟...مامان؟صبح که خیلی گرفته و خسته به نظر میرسید"

[ⓜⓡ.TERABYTE]

داد زدم : سلام باکا ها مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[diana king]

برو بابامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تو از قدرت های من خبر نداری!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
میخوای برات با وردهام ناهار درست کنم کیف کنی؟!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
 

[Emma Hunter]

پشت ترابایت دویدم و گفتم:"سلام (و دستی به ژاکتش کشیدم و گفتم:.) ترابایت این ژاکتت مارکه؟"

[Ryoma]

(داخل اتاق دیانا خیلی جالب بود ، شروع کردم به گشتن تا شاید یه چیز خوب پیدا کردم) چه قدر جالبه اینجا ، تا حالا نیومده بودم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[ⓜⓡ.TERABYTE]

هووی باشمام :/
به درک باو من رفتم تو اتاقم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
------------------------------------
در واقعیتم برم محو شم بعدا میام ادامه ایفا
خیلی ایفا نکنینا

[Emma Hunter]

رو به دیانا:"منظورت همون ساندویچ های تخم مرغه که مزه استفراغ عمو رو میداد؟"

[diana king]

برو کنار حال به هم زن!به تو یکی نمیدم:/
(راه می افتم سمت اتاقم تا چوبدستیمو پیدا کنم تا غذا درست کنم براشون)