زمان کنونی: 2024/06/30, 08:32 PM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/06/30, 08:32 PM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسابقه بهترین شو!

نویسنده پیام
Boruto
Ghost



ارسال‌ها: 2,756
تاریخ عضویت: Aug 2016
اعتبار: 308.0
ارسال: #11
RE: مسابقه بهترین شو!
ان مرد امد

....... روزگاری دراز

....... از سر این خانه گذشت

....... و چو خورشید بتابید بر من

....... تا که از خاک سری بر ارم(بیرون اورم)


ان مرد امد

....... هم چو ابی که ز چشمه برون فوارد(favarad)

....... و دهد جان به تن راکد و(o) بی جنبش خاک

....... تا مگر لحظه بیاید , و لذت نبرم


ان مرد امد

....... چو نسیمی که کند ناز تن خسته ی خاک

....... که ز ان به زداید, هر چه هست از خاشاک

....... تا مگر از گزش خار دلم خسته شود


ان مرد امد ، و همان گونه برفت

چو درختی که جان می دهد و خاک شود(به روی خاک بیفتد)

....... که ز جانش قلمی سازد و عشق یاد دهد

....... تا مگر از ره خود خارج و بیگانه شوم

سالها میگذرد(migozarad) از گذر او اما ,راه ان مرد به جاست و کنون نام و را کوچه مهتاب دهند

و من ان رهگذرم
که در ان تاریکی
ز نوای نورش
راه خود میابممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه




...........................................مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ..........................................
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2017/09/02 03:18 AM، توسط Boruto.)
2017/08/31 05:08 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
2rsa
❤مَن پُرَم اَز حِِسِ خُوب❤

*


ارسال‌ها: 11,458
تاریخ عضویت: May 2016
اعتبار: 2253.0
ارسال: #12
RE: مسابقه بهترین شو!
از همان کودکی، احساساتمان بازیچه‌ی معلم بود. 
گفت: «آن مرد آمد.» 
آمد... ولی.... رفت. 
قبل از اینکه خوب نگاهش کنی، مثل یک پرنده‌ای زیبا، بالهایش را باز کرد و رفت... 
درست در لحظه‌ای که فکر می‌کردی تا ابد کنارت هست ، رفت. 
هنوز بعضی از حرفهایت را، به او نگفته بودی، رفت. 
هنوز بسیاری از خنده هایت را، به او نشان نداده بودی، رفت. 
از دیدنش سیر نشدی بودی و رفت... 
وقتی به خودم آمدم حتی ردپایی از او، در خیابان نبود. تنها اشکهایی بود که برای بدرقه‌اش ریخته بودم.
آن مرد رفت... 
دور و برم، پر شده از گل‌های رز پَر پَر شده، خوابهای بی رویا، آینده های بدون هدف، در این موقع است که میفهمم، امروز بیش از زمان‌های دیگر به او نیازمندم.
او رفت... 
از عقربه های ساعت وحشت دارم. میترسم یادش، نامش، و خاطرش از یادم برود.... 
پدرم رفت... 
فکر کردم باز می‌گردد. 
برمیگردد و دوباره مرا در آغوش می کشد. 
هیچ وقت... عادت نداشت... اینگونه دلتنگم کند...

راستی!
اگر آن مرد، هنوز برایت نرفته است... 
گرمی داستانش را، با لبانت حس کن. 
قدر تک تک نفس هایش را بدان. 
و 
خدا را قسم بده...
هیچ وقت او را از تو نگیرد... 
2rsa
2017/09/01 07:41 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Heisenberg
RENEGADE



ارسال‌ها: 886
تاریخ عضویت: Dec 2013
ارسال: #13
RE: مسابقه بهترین شو!
مردی بودکه کار های پر رنگ انجام می‌داد اما بسیاری به او توجه نکرد.
عمر چیز با ارزشی است و همه در تلاشند که آن را در راه اهداف بلند پروازانه خود صرف کنند.او اما،پرهایش را به تو بخشید،تا تو بتوانی بلندتر پرواز کنی.
سختی ها را به دوش کشید و ایستاد تا مبادا آسمان زندگی تو کوتاه شود.
او قهرمان نبود.قهرمان ها همیشه در کانون توجه هستند و کارهایشان تحسین می‌شود اما او منتظر هیچ توجه و تحسینی نبود.او الگویی شد برای قهرمان ها،او قهرمان ها را رشد داد.
آنقدر درگیر مشکلات بود که نتوانست رو به تو بخندد.شاید به همین دلیل در اولین کلمه ای که به زبان آوردی،او را صدا نزدی.
تو بزرگ شدی و او پیر و شکسته تر.کلمات را زیبا ادا می‌کردی اما به جای جملات محبت آمیز،تنها غر می‌زدی.اسم او را که روی صفحه موبایلت می‌دیدی،با بی حوصلگی یک جواب را تکرار میکری اما هیچوقت نفهمیدی که همان جواب تکراری با لحن بی حوصله ات،چقدر برای او آرامش بخش بود.
تجملات برایش مهم نبود.مدت ها یک دست لباس را می‌پوشید تا تو بتوانی هر سه ماه، یک دست لباس بخری.زیبایی لباس های تو،زیبایی زندگی او نیز بود.
در پایان،پاسخ تمام زحمات بی پایانش را،در کارنامه‌ی تو دید.کارنامه‌ای پر از نمره های پایین که ضربه ای محکم به اعماق قلبش زد.
تمام آن زحمت ها...
ایستادن ها...
از درون شکستن هایی که هیچ‌کس متوجه آن ها نشد...
برای هیچ بودند...؟
سرانجام،همانطور که آن مرد همیشه در شرایط سخت تو آمد،تو هم آمدی.تمام حرف هایش برای تو مهم شد.حاضر شدی همه چیز را بدی تا یک بار،تنها یه بار صدایش را بشنوی و با اشتیاق پاسخ بدهی.قدر زحماتش را دانستی.
اما...
زمانی که دیگر دیر شده بود...
زمانی که او...
رفته بود.
تو ماندی و ضعفی عمیق از نبودن ستون نامرئی آسمان زندگیت...
2017/09/01 10:49 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Aisan
isun



ارسال‌ها: 5,853
تاریخ عضویت: Jul 2013
ارسال: #14
RE: مسابقه بهترین شو!
پایان زمان مسابقه
با تشکر از تمام شرکت کنندگان عزیز^^
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2017/09/02 11:28 AM، توسط Aisan.)
2017/09/02 07:35 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Aisan
isun



ارسال‌ها: 5,853
تاریخ عضویت: Jul 2013
ارسال: #15
RE: مسابقه بهترین شو!
اعلام نتایج مسابقه:

نفر اول از بین اعضای نویسنده : white knight

نفر اول از بین اعضای غیر نویسنده : Boruto

مدال نویسنده برتر به زودی اهدا خواهد شد
Boruto عزیز به تیم نویسندگی خوش آمدید! منتظر فعالیت شما در تیم نویسندگی هستیم

 
2017/09/03 12:26 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
zتوجه مسابقه نویسندگی! 2rsa 3 1,440 2020/04/23 01:20 PM
آخرین ارسال: Mi Hi
  مسابقه ی بهترین نویسنده Mi Hi 0 842 2020/04/19 05:57 PM
آخرین ارسال: Mi Hi
zجدید مسابقه ی بهترین پایان Merliya 7 2,966 2016/11/28 03:32 PM
آخرین ارسال: Iron.man
  مسابقه حماسه نویسی انیم پارک! Aisan 5 2,036 2016/09/22 03:19 PM
آخرین ارسال: Aisan
  مسابقه فن فیکشن نویسی تابستان95 Aisan 0 1,213 2016/09/18 12:57 PM
آخرین ارسال: Aisan



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان