پارک انیمه

نسخه‌ی کامل: داستان افسانه قهرمانان La Légende de Heroe's
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17
اما کارت هنوز عیب داره مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
خیلی خوب بود.ممنون
نقل قول:
سن و سال که معلومه اونا نوجوانان هستند چون گفتمم که مسابقات نوجوانان و یه نوجوان حداکثر 10 سالو داره دیگه.
حداكثر 10 سال رو داره يا حداقل؟؟؟
چون من 13-14 سالمه و نوجوونممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
شما 12 سال حساب کن.
اصولا تا 19 سالگي نوجوون حساب ميشهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ولي ما اينا رو 12 ساله فرض ميكنيممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
فایلهای پیوست عکس های bmp رو پشتیبانی نمیکنن . بخاطر همین بعضی عکس ها بصورت دانلود نمایش داده شدن . به نویسنده پلاگین می نویسم که اصلاح کنه. برای دیدن عکس ها روی دانلود کلیک کنید.

افسانه ی قهرمانان - قسمت دوم


به این ترتیب صوت شروع بازی زده شد و ما شروع به حمله کردیم و به به خط دفاعی تیم شیمادا نزدیک شدیم اما دفاع اونها آرایشی داشت که نفوذ کردن به اون غیر ممکن و خطرناک بنظر میرسید.توپ زیر پای سانو بود که یکی از بازیکنان تیم شیمادا اومد که توپو بگیره که سانو حواسش به اون بازیکن نبود و توپو از دست داد.بلافاصله تیم شیمادا دست به ضد حمله ضد و به یک چشم به همزدن به دروازه ی نانکاتسو رسید اما با دفاع موفقیت آمیز هایاتا توپ به اوت رفت.
گزارشگر : حالا شیمادا یه پرتاب اوت داره که اگه ازش بخوبی استفاده بکنه میتونه به گل دست پیدا کنه.
بازیکنان نانکاتسو همشون عقب کشیدن و تمام بازیکنان شیمادا رو محاصره کردن.حالا دیگه پرتاب اوت کار ساده ای نیست.باید ببینیم این بازیکن توپو به کی پاس میده.
آهان یه بازیکن داره از خط دفاع به خط حمله میاد.یعنی اون بازیکن گل خواهد زد.
کنتارو: توپو بگیر سابورو. زود باش فقط تویی که میتونی شوت کنی .
گزارشگر : هیچکس مواظب این بازیکن نیست.اون به سرعت داره به توپ میرسه.
آکیتا : نیتا جلوی توپو بگیـــــــــــــــــــــــــــــــر!
گزارشگر : نگاه کنید نیتا به توپ نمیرســــــــــــــــــه.سابورو شوت میکنه.موریزاکی میپره تا توپو بگیره ...وای نه اون نمیتونه توپو بگیره و داره گو----ل میشه.
آه نه یه نفر اونجاست .اون تاروه که میاد و با سر توپو دور میکنه و نمیزاره توپ گل بشه
بچه ها ی تیم :آفرین تارو اگه نیومده بودی الان گل خورده بودیم.
موریزاکی : درسته تارو .خیلی ازت ممنونم .بهت قول میدم که دیگه اونا نمیتونن گل بزنن.
گزارشگر : با صدای صوت داور نیمه ی اول به پایان میرسه و بازیکنان به رختکن میرن تا برای نیمه ی دوم با طرح بهتری ظاهر بشن.
رختکن تیم نانکاتسو...
آکیتا : خیلی بد شد که نتونستیم تو این نیمه گل بزنیم.
آیامی : نگران نباش ما هنوز نیمه ی دومو وقت داریم تا به گل برسیم.ما در حال حاضر باید به فکر راهی باشیم تا دفاع اونا رو از هم بپاشیم.
تارو در اون لحظه چیزی به ذهنش رسید و که ما بهش توجه نکرده بودیم.
آیامی : خب زود باش بگو ببینم چی تو فکرته.
تارو : اگه ما بهم پاس های بلند بدیم اونا مسیر توپو میبینن و اونو میگیرن اما اگه نزدیک به هم باشیم و پاس های کوتاه بدیم و در هر قسمت از زمین 3 بازکن به شکل مثلثی قرار بدیم و مدام پاس کاری کنیم میتونیم دفاع اونا رو گیج کنیم و اونا دیر یا زود خسته میشن و میان که توپو بگیرن.بعدش با یه پاس به سمت دروازه میتونیم به گل دست پیدا کنیم.
بازکنان 2 تیم وارد زمین شدند و طبق گفته ی تارو عمل کردند و موفق شدن اون بازی رو 3 بر صفر ببرند. بعدش تو 3 بازی ، پشت سر هم با نتایج 7-0 ، 10-0 و 11-0 برنده شدند تا به مرحله ی بعدی مسابقات راه پیدا کنن.
مربی ساباتا : بچه ها میدونم تا اینجا بازی های خوبی رو به نمایش گذاشتید اما تیمی که فردا قراره باهاش روبرو بشید تیم فورانو از منطقه ی هوکایدو که یه منطقه ی برفیه و یک بازیکن خیلی قوی داره که اسمش هیکاری ماتسویاما ملقب به ستاره ی عقاب های شمالیه .
آکیتا ازت میخوام که مراقب این بازیکن باشی تا سوباسا و آیامی بتونن آزادانه تر حمله کنن و تو تارو ؛ میخوام که تو هم به خط خط حمله برای کمک به اونها بری و ایزاوا رو به سانو به پست تو منتقل میکنم.
اقامتگاه بازیکنان فورانو...
اودا : ماتسو داری به فردا فکر میکنی؟
ماتسویاما : آره ، فردا باید با یکی از بهترین تیم های جام بازی کنیم و دارم فکر میکنم که از همون اول باید از نقشه ی عقاب های برفی استفاده کنیم.
اودا : عقاب های برفی ؟

ماتسویاما : هنوز یادم نرفته که ما چه تمرینات سختی رو تو برف ها انجام دادیم تا به این مرحله از مسابقات برسیم.هدف من از شرکت در این مسابقات فقط بدست آوردن مقام اوله.
اودا : نگران نباش.قول میدم که بچه ها تمام سعیشونو میکنن تا تو این بازی برنده بشیم.
مربی ساباتا : بچه ها توصیه ی آخر رو قبل از مسابقه بهتون میکنم اونم اینه که حواستونو حسابی جمع کنید چون پاسکاری و کار گروهی این تیم خیلی عالیه و تحدیدی برای پیروزی تیم ماست.بنابراین ازتون میخوام که طبق نقشه عمل کنید تا بتونیم به فینال برسیم.
گزارشگر : سلام عرض میکنم خدمت بینندگان عزیز ، امروز 2 تیم قدرتمند فورانو و نانکاتسو با هم دیدار میکنن که تک ستاره ی تیم فورانو یعنی هیکاری ماتسویاما آیا موفق میشه جلوی پیروزی های پیاپی تیم نانکاتسو رو بگیره؟
گفته میشه تیم فورانو تمرینات عجیبی رو انجام داده و تونسته به نتایج خیلی خوبی دست پیدا کنه البته اونا در برابر تیم مینا یکم دچار مشکل شدن اما به هر ترتیبی بود تونستن اون بازی رو 1- 5 ببرن و حریف امروز تیم نانکاتسو بشن.
آقای داور کاپتانهای 2 تیم رو به وسط دعوت میکنه تا شیر یا خط بکن.به این ترتیب توپ به ماتسویاما میرسه و آیامی هم زمینو انتخاب میکنه و داور در مورد بازی جوانمردانه و اخلاقی تذکر میده و بازیکنان سر پستاشون قرار میگیرن.
خب بالاخره داور شروع بازی رو اعلام میکنه و فرانو بازی رو شروع میکنه.
ماتسویاما در همون ابتدای کار فریاد زد نقشه ی عقابهای برفی و بازیکنان فورانو با شنیدن این حرف رو به جلو حمله ور شدن و درست مثل بهمنی که داره از کوه پایین میاد با سرعت زیادی حرکت میکردند.
گزارشگر : تمام بازیکنان فورانو طبق تعلیمات ماتسویاما دارن به سمت دروازه ی نانکاتسو میان و توپو بهم پاس میدن.عجب حمله ی شگفت آوریه بطوریکه بازیکنان نانکاتسو گیج و سردرگم شدن و هر چی توپو تکل میکنن به نفر بعدی از تیم فورانو میرسه.توپ به اودا رسید.
اودا : ماتسو توپو برات میفرستم ...بگی—ر
ماتسویاما : خیلی تلاش کردم تا تونستم شوت عقاب طلایی رو یاد بگیرم. من این فرصتو از دست نمیدم.بگیر نانکاتسو.
گزارشگر : آه هیچکس مواظب ماتسویاما نیست .توپی که اودا برای ماتسویاما فرستاد درست افتاد جلوی پای اون و حالا یه شوت قوی میزنه. گل گل گوووووووووول
فورانو 1 نانکاتسو 0 .
بازیکنان نانکاتسو دچار شوک شدن و دارن به توپی که توی دروازه رفته نگاه میکنن.
سوباسا : چیه چی شده بچه ها هنوزم فررصت هست.نباید روحیتونو ببازید.
آیامی : درسته به خودتون بیاید .اون گلو فراموش کنید. تازه بازی شروع شده.
آیامی در گوشی چیزی به تارو میگه و میره تا بازی رو شروع کنه.
گزارشگر : دوباره نانکاتسو بازی رو آغاز میکنه.اونا گل اول رو از حمله ی غافلگیرانه ی فورانو خوردن و باید حواسشونو جمع بکنند.
آیامی توپو به آکیتا پاس میده و یکی از بازکنان فورانو ور جا میزاره.ماتسویاما میره که توپو بگیره اما آکیتا به سانو پاس میده .حالا اونم به ایزاوا پاس میده. ایزاوا از سکت چپ جلو میره و توپو برای سوباسا جلوی دروازه سانتر میکنه .
آه چی شد؟ کنجی اومد و توپو رو هوا قاپید و توپو به ماتسویاما پاس داد.
حالا تارو میره که جلوی ماتسویاما رو سد بکنه و ماتسویاما نمیتونه بیشتر از این جلوبره و بازی همونجا بین 2 بازیکن گره میخوره.
الان یکی 2 دقیقست که اونا بی حرکت وایسادن. حالا........این آکیتاست که داره به کمک تارو میاد.
آکیتا : تاروووووووو
در این لحظه ماتسویاما بعد از اینکه آکیتا تکل میزنه با یه حرکت قشنگ توپو از بالای سر تارو میندازه و آکیتا با سر میره تو شکمه تارو.
گزارشگر : نگاه کنید اون به چه زیبایی تارو و آکیتا رو جا میزاره و آماده میشه تا شوت بزنه.
ماتسویاما : اینم گل دوم----ه
گزارشگر : ماتسویاما از فاصله ی بسیار دوری شوت میزنه.
سوباسا : موریزاک...ی گل نشه.
موریزاکی : ی...............ه
گزارشگر : گوووووووووووووووووووووول
توپ برای بار دوم وارد دروازه ی موریزاکی میشه و کار رو برای تیم نانکاتسو دشوارتر میکنه.
داور صوت پایان نیمه ی اولو اعلام میکنه.اگه تیم نانکاتسو میخواد که برنده ی میدان باشه باید هر چه زودتر باید به فکر یه راهکار جدید باشه.میریم که چند پیام بازرگانی رو ببینیم و با شروع نیمه ی دوم در خدمت شما هستیم.
رختکن تیم فورانو...
اودا : ماتسو ما بالاخره موفق شدیم.حالا دیگه 2 گل جلو افتادیم نیازی نیست که گل بیشتری بزنیم.
ماتسویاما :نیازی نیست که دفاع کنیم چون ما نمیدونیم که اونا تو نیمه ی دوم چه خوابی برامون دیدن.
رختکن تیم نانکاتسو...
آکیتا : این چه وعضشه. حسابی آبرومون رفت.ما شکست خوردیم.
آیامی : فعلا زوده این حرفو بزنی .ما باید این بازی رو ببریم.
تارو رو به سوباسا کرد و گفت : سوبا چرا ساکتی؟ داری به چی فکر میکنی؟
سوباسا درواقع داشت اونروزی رو بخاطر میوورد که
فلاش بک به چند روز قبل از شروع مسابقات جام سراسری نوجوانان بین مدارس کشور.........
آکیتا : تارو ، سوباسا ، شماها چند روز بیشتر نیست به ب هاین شهر اومدین. دوست دارین اطراف شهر رو نشونتون بدم؟
سوباسا : تارو تو موافقی؟
تارو : آره من که خیلی دوست دارم اینجاها ببینم . این شهر خیلی قشنگه.
آکیتا : من یه جای خیلی خوب سراغ دارم .پس بیای دنبال من.سپس به جنگلی که در پایین شهر قرار داشت رسیدند و وقتی داخل اون شدند با انواع و اقسام گیاهان و پرندگان زیبا روبرو شدند و متحیرانه به آنها نگاه کردند.
تارو : Wooww اینجا چقدر قشنگ و رویاییه.
[attachment=26] [attachment=28] [attachment=27]
آکیتا : تازه کجاشو دیدی بازم مونده. بیاین بریم.
آنها رفتند و رفتند تا به آبشاری رسیدند و متوجه شدند که یک پرنده به داخل آبشار رفت و ناپدید شد.آنها که کنکاو شده بودند رفتند که ببینن اون پرنده کجا رفته خودشون رو به نزدیکی آبشار رسوندند اما متوجه شدند که در پشت ۀبشار غاری پنهان شده که تا آن زمان کسی اون رو پیدا نکرده بود و بنظر میرسید این 3 نفر اولین کسایی هستند که اینجا رو کشف کردند.
سوباسا : کدومتون اول میرید تو؟ اما پاسخی دریافت نشد.
اینبار گفت : بیایید هر 3 نفر با هم وارد غار شویم تا بفهمیم چه رازی پشت اون نهفته شده.
تارو و آکیتا به نشانه ی موافقت سر خود را تکان دادند و به داخل غار رفتند.کمی نزدیکتر رفتند که دیدند همون پرنده ای که در آبشار ناپدید شد بسمت اونها اومد و شروع به بال بال زدن کرد و حرکاتی از خودش نشون داد که گویی میخواست چیزی رو به اونها نشان بده.
آکیتا : رفتار این پرنده کمی عجیبه. شاید میخواد چیزی رو به ما نشون بده.
تارو : پس بهتره دنبالش بریم.
اون 3 نفر پرنده رو دنبال کردند اما غار کمی تاریک بود و به سختی میشد پرنده رو دید اما یکم که جلوتر رفتند به روشنایی رسیدند.
بله ، آنها به آنطرف غار رسیده بودند و با منظره ی زیباتر از قبل و رودخانه ای در کنار اون مشاهده کردند. اما پرنده به گوشه ی دیگری از غار رفت و همانجا روی صندقچه ای نشست که غل و زنجیر شده بود.
آکیتا : نگاه کن سوباسا ، یه صندقچه اونجاست. بیاین بریم ببینیم داخل اون چیه.
سوباسا : صبر کن ممکنه خطرناک باشه.
آکیتا : اما در آن غل و زنجیر شده و نمیشه بازش کرد.
در این لحظه سوباسا چشمش به تکه سنگی که در کنار صندقچه بود افتاد و با یک ضربه تونست قفل پوسیده شده و زنگ زده رو باز کنه.با احتیاط در آن رو باز کرد و داخل اون رو نگاه کرد.
داخل جعبه یه دست نوشته ی قدیمی و 3 کتاب در مورد مهارت های فوتبال وجود داشت.در داخل تکه کاغد نوشته شده بود من کوتارو ساکاموتو بعد از مرگم این کتب با ارزش رو در این غار مخفی کردم تا شاید به دست کسی بیفته که بخوبی از اونها استفاده چون افرادی سودجو در زمان من همیشه بدنبال این کتابها بودند تا با استفاده از اون به ورزش فوتبال صدمه بزنن.
این 3 کتاب دارای تکنیکهای پیشرفته ی مهارتهای فوتبال و روشهای ویژه ی شوت زنی ، ترفندها و نکاتی درباره ی اینکه چگونه از کتاب بدرستی استفاده کنیم توشته شده که قبل از شروع به یادگیری این فنون باید 1 روز در کنار رودخانه ی هراکلیتوس واقع در قسمت شرقی در پایین این غار تمرکز کنید تا ذهنتون از همه چیز آزاد بشه تا بتونید این روش رو یاد بگیرید.
سوباسا یکی از کتابها رو برداشت و داخل اون رو یه نگاهی کرد و گفت نگاه کنید این خیلی جالبه بهتره شماها هم یکی بردارید.مال من نحوه ی یادگیری شوت سیمرغه.
آکیتا هم و تارو هم یکی از کتابها رو برداشتند و آکیتا گفت مال منم شوت مواجه.تارو مال تو چیه.
تارو جواب داد مال منم نحوه ی زدن پاس چرخشی و شوت سرابیه و میخوام که هر چه زودتر اونا رو یاد بگیرم.
سوباسا : پس چرا معطلیم .بریم.
همون شب ...
مدیر مدرسه : خانوم اوزارا نگران نباشید سوبا هر جا رفته باشه دیگه باید بر گرده .اگه تا آخر شب نیومد میریم دنبالش.
خانوم اوزارا : آه ....خیلی ممنون ، تا حالا سابقه نداشته که سوبا شب دیر بخونه بیاد.من میرم خونه و هر خبری شد لطفا بمن اطلاع بدید.
مدیر مدرسه : چشم خانوم اوزارا
مادر سوباسا در راه خانه مادر آکیتا و پدر تارو رو دید که دارند دنبال آکیتا و تارو میگردند.مادر سوباسا هم رفت جلو تا بپرسه بچه های شما هم گم شدن که مادر آکیتا گفت
خانوم کوتو شما اینجا چکار میکنید.
مادر سوباسا : من رفته بودم پیش مدیر مدرسه که بپپرسم شما سوبا رو ندیدن که پدر تارو گفت : مگه سوباسا هنوز خونه نیامده؟پس هر جا هستند هر 3 باهمن.
الان دیگه خیلی تاریک شده و چیزی پیدا نیست.بهتره بریم خونه و اگه نیومدن فردا صبح میریم دنبالشون.
اما بازم سرو کله ی بچه ها پیدا نشد . صبح روز بعد ...
پدر تارو : عجیبه یعنی کجا ممکنه رفته باشن.
مادر آکیتات : خب فقط تنها جای ممکنه که به ذهنم میرسه مخفی گاه پسرمه که تو جنگل پایین شهره.
پدر تارو : پس زودباشین بریم ببینیم.
بنابراین مادر سوبا و آکیتا و پدر تارو بطرف جنگل براه افتادند.تا به محا مورد نظر رسیدند متوجه اومدن چند نفر از داخل جنگل شدند و با نزدیکتر شدن اونها دیدند همون بچه ها هستند و مادر سوباسا فریاد زد پسرم کجا رفتی؟خیلی نگرانت شدم.
سوباسا : منادر جون نگران نباش چون ما هر سمون صحیح و سالم برگشتیم.
پدر تارو : آره ، درسته سوباسا درست میگه و حالا که فهمیدیم اونا حالشون خوبه دیگه جای نگرانی نیست.
خانوم اوزارا : پس بیاین شما رو به صرف چای دعوت کنم.
آکیتا : ببخشید یه کار ضروری پیش اومده و باید بریم خونه ی آیامی.خداحافظ مادر
مادر آکیتا : صبر کن پسرم.
خانه ی آیامی ساعت 11 صبح ...
آیامی : یعنی شما میگید دفترچه هایی پیدا کردید که در آن نحوه ی یادگیری شوت مخصوص آموزش داده شده؟! میتونم یه نگاهی به اون بندازم؟
سوباسا هر 3 کتاب رو به آیامی داد و اون مشغول نگاه کردن عکس ها و نوشته های اون کتابها شد و بعد از اینکه اونا رو دید گفت : هوووووووووم!
اصلا باورم نمیشه که همچین چیزی صحت داشته باشه.من تا حالا فکر میکردم که این فقط یه افسانست.گفته میشه که یکنفر که لقب اون قدیس فوتبال بوده اونا رو قبل از مرگش نوشته و داخل صندقچه ای در جنگل مخفی کرده اما تا این زمان کسی نتونسته پیداش کنه.اما شماها اتفاقی این کتابها رو پیدا کردید و ما میتونیم با استفاده از این کتاب مهارتهای خودمون رو افزایش بدیم هر چند که در بعضی از قسمتهای اون حروفی به زبان قدیمی هست که من نمیتونم اونا رو بخونم اما اگر شما پشتکار داشته باشید بدون این نوشته ها هم میتونید تو یادگیری شوت مخصوص مهارت کسب کنید.
مربی ساباتا : بچه ها کم کم داره نیمه ی دوم شروع میشه .قبل از اینکه برید تو زمین میخوام بدونید که شما قهرمانای کوچک من هستید .شما ابر قهرمان هستید و میتونید نتیجه ی مسابقه رو برعکس کنید. من به شما اطمینان کامل دارم.
سوباسا : تنها راه برنده شدنمون تو این نیمه اینه که از روش مخصوص استفاده کنیم.
آکیتا : اما ما که هنوز بدرستی نتونستیم اونو یاد بگیریم.
سوباسا : چاره ای نیست باید دوباره امتحان کنیم و راه موفقیت در این بازی همین روش ویژست.
گزارشگر : بینندگان غزیر با آغازنیمه ی دوم به بازی بر میگردیم و نتیجه ی بازی بنفع تیم فورانوست و اگه تیم نانکاتسو بخواد بازی رو ببره باید شیوه ی بازیش رو تغییر بده.
سوباسا : آیامی توپو بمن پاس بده.
آیامی : آماده باش ...
گزارشگر : داور بازی رو شروع میکنه
آیامی توپو به به سوباسا پاس میده ....اون میخواد چیکار کنه؟
از فاصله ی به این دوری میخواد شوت بکنه؟ اما این کار غیر ممکنه و هیچکس تا حالا از اونجا شوت نکرده...
آکیتا : سوباسا خیلی دوره صبر کن نزن
سوباسا : ما نمیبازی-----م بگیر که اووووومد شوت سیمرغی
[attachment=29]
گزارشگر : آه اون بالاخره شوت میزنه و تو ارتفاع زیادی از سطح زمین گرفته و داره به پشت دروازه میره .
دروازبان تیم فورانو : امکان نداره اون به طرف دروازه بیاد.
گزارشگر : هان چی شد یه دفعه توپ کانه میکنه و داره میره تو گل .
ماتسویاما : چی ؟... داره گ ...ول میشه
گزارشگر : گل گل گل گووووووووول شوت سیمرغ چه قدرت و سرعتی داشت.عجب شوت اعجاب انگیزی بود و سوباسا تونست 1 گل بزنه اونم از وسط زمین.
تا حالا سابقه نداشته که ایگونه توپها گل بشه.اما شاید این توپ اتفاقی بوده ولی بهر ترتیبی بود این توپ وارد دروازه شد.
ماتسویاما : ما رو دست خوردیم. خیلی بد شد.
اودا : ماتسو اون گل اتفاقی بود . ما دیگه نمیزاریم بهمون گل بزنه بعلاوه ما 1 گل جلوییم و اگه دفاع کنیم برنده میشیم.
ماتسو : نباید به 1 گل اکتفا کنیم .خودت دیدی که توپ چجوری گل شد.اون ممکنه دوباره اینکارو بکنه.
تارو : آکیتا من یه نقشه ای دارم... و بعدش درگوشی با آکیتا حرف زد.
ایزاوا : آفرین سوباسا کارت عالی بود.
هایاتا : درسته من تا حالا یه همچین شوتی ندیده بودم.
آیامی : اگه همینطور پیش بریم میتونیم نتیجه ی بازی رو بر عکس کنیم.
آکیتا : شعار تیم ما چیه ؟ 1 ، 2, 3 ؛ مبارزه .....پیروزی.....آزادگی
خیله خوب بریم که یه گل دیگه بزنیم.گزارشگر : حالا دیگه بازیکنان فورانو باید گلی رو که خوردند فراموش کنن و به بازی برگردند.
ببینیم ماتسویاما با گلی که ناگهانی دریافت کرد چکار میکنه؟
داور بازی رو شروع میکنه و اودا توپو به ماتسویاما پاس میده. از ماتسو به کنتا.
کنتا از سمت چپ جلو میره و ایزاوا رو پشت سر میزاره و به ناکاگاوا پاس میده.
ماتسویاما : بچه ها حمله
گزارشگر : ماتسویاما دستور حمله رو صادر میکنه و همه ی بچه ها جلو میکشن و میخوان درست مثل نیمه ی اول نقشه ی عقابهای طلایی رو اجرا کنن.
آیامی : شجاع باشین بچه ها و با قدرت باهاشون روبرو بشید.
گزارشگر : سمپای تکل میزنه اما توپ به اودا میرسه و اونم توپو به ماتسویاما اما نه ماتسو بعد از گرفتن توپ نتونست از جاش حرکت بکنه و آکیتا مثل یه مدافع حرفه ای راهشو بسته و هایاتا از پشت سر داره میاد که توپو بگیره.
آه این تاروه که از حواسپرتیه ماتسویاما استفاده میکنه و با یه تکل توپو از چنگ ماتسویاما در میاره و به سرعت بطرف دروازه ی فورانو حمله ور میشه.
سوباسا آزاده و هیچکس مراقبش نیست و منتظر پاس تاروه و داره به اون علامت میده.
اودا میاد که توپو بگیره .
تارو : برو سوباسا : اینم پاس چرخشیه منه ...
گزارشگر : آیامی و سوباسا هر 2 دارن میرن جلو . توپ به کدومشون میرسه.
دروازبان از دروازه خارج میشه که توپو بگیره اما توپ قبل از رسیدن به سوبا مسیرش عوض شد و داره به اوت میره اما نه آیامی داره خودشو به توپ میرسونه. دروازه خالیه
سوباسا : آیامی...
گزارشگر : لحظه ی حساسیه اون به توپ میرسه؟!
[attachment=31]
حالا با یه پرش با سر به توپ ضربه میزنه.گوووووول.توپ وارد دروازه شد.عجب کار اعجاب آوری کرد چون بعد از زدن ضربه به جدول پشت دروازه برخورد کرد.امیدوارم که حالش خوب باشه.
سوباسا : آیامی تو حالت خوبه.
آیامی از جاش بلند شد و خندید.
سوباسا گفت : چت شده ؟ چرا میخندی ؟
آیامی : بالاخره مساوی کردیم. اگر چه هنوز 1 گل نیاز داریم اما امیدوارم تو 2 دقیقه ی باقیمونده گل سومم بزنیم.
داور : آیامی حالت خوبه .میتونی به بازی ادامه بدی ؟
آیامی : بله من حالم خوبه میتونم ادامه بدم.
ماتسویاما : ما دیگه چیزی برای از دست دادن نداریم. باید هر چه در توان داریم رو کنیم. ما باید نشون بدیم که بی خود به ما نمیگن ستاره های عقابهای طلایی هوکایدو.
گزارشگر : دیگه چیزی از وقت نمونده و منم مثل شما دوست ندارم بازی به این زیبایی زود تموم بشه اما بالاخره باید یه تیم به مرحلاه ی نهایی مسابقات برسه.
کدوم تیم به فینال میره. هوکایدو یا نانکاتسو؟ باید دید.
یکبار دیگه بازی شروع میشه و ماتسویاما اینبار خودش به تنهایی داره حمله میکنه.
آکیتا : اینبار خودم توپو میگیرم. بیا جلو ماتسویاما.........
گزارشگر : اینبار ماتسویاما و آکیتا با هم رقابت تن به تن دارن یعنی کدومشون موفق میشه.
آکیتا یه تکل جانانه میزنه اما ماتسویاما از بالای سر اون توپو رد میکنه و به راهش ادامه میده. اون داره تقریبا همه ی بازیکنانو جا میزاره.
سمپای میره که توپو بگیره اما ماتسویاما به اودا پاس میده ولی تارو که مسیر توپو حدس زده وسط راه توپو گرفت.
عجب بدشانسی ای میاره فورانو.حالا تیم نانکاتسو دست به یک ضد حمله میزنه و تارو توپو به سمپای میده.سمپای داره از سمت چپ جلو میره و توپو به سانو پاس میده.
کنتا تکل میزنه اما سانو با آکیتا 1-2 میکنه و به زیبایی از کنتا رد میشهو. دیگه وقتی نمونده و داور داره به ساعتش نگاه میکنه و صوتو به دهنش برده.
تارو : توپو به سوبا پاس بده .عجله کن سانو.....
سانو : سوباسا توپو بگیر.
گزارشگر : آه ماتسویاما از کجا اومده که توپو بگیره اما چون عقبتر از بازیکن حریف بود نتونست توپو بگیره و توپ به سوباسا میرسه و به سرعت 2 بازیکنو جا میزاره.
ماتسویاما : جلوی سوباسا بگیرید.متوقفش کنید وگرنه گل میزنه .زودباشید برید تو پاش.
تارو : سوباسا من اینجام.
سوباسا : تارو خوبه برو جلو........
[attachment=33]
یه بازیکن تیم فورانو تارو رو نشون کرده و داره میره که اونو بگیره.آه تارو هم متوجه شد و توپو رد کرد.توپ در این لحظه به آیامی میرسه و با یه قیچی
[attachment=38]
توپو وارد دروازه میکنه. گل گل گل گووووول گل .گل سوم و گل برتری رو به ثمر رسوند و داور صوت پایان بازی رو به صدا در میاره و تیم فورانو از رسیدن به فینال محروم میشه.
بینندگان عزیر حالا فقط باید منتظر نتایج پس فردای بین تیم میسوشی از منطقه ی نیشیاما باشیم که در اون تیم کاپتان جان میزوگی موفق شده تا تیم هوندای برادران هینو هینتو رو با نتیجه ی 6بر2 شکست بده و حریف فردای تیم نانکو بشه.
[attachment=30] VS مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ماتسویاما : بچه های نانکاتسو بهتون تبریک میگم. شما فوقالعاده بازی کزدین و حقتون بود ببرین اما تیمی که در بازی پایانی باهاش روبرو میشید امیدوارم که نانکو نباشه.
اونا تیم خیلی خوبی هستند و اگه یه نقشه ی درست و حسابی نداشته باشید موفق نمیشید.
سوباسا : متشکرم از راهنماییهات و امیدوارم تیم شما مقام سومو بدست بیاره.
[attachment=25]
راستش من غافلگیر شدم چون هرگز چنین شوت پر قدرتی ندیده بودم.
آیامی : درسته که ما این مسابقه رو بردیم اما مطمئنن تیم نانکو بیکار نمیشینه و هر طور که شده برای رویارویی با ما خودشو میرسونه که بازی با اونها آسون نخواهد بود چرا که اونا در تمامی مسابقات با نتایج غیر قابل تصوری برنده شدن و تمامی گل ها رو هم خود کوجاپیر یوگا به ثمر رسونده.
مربی ساباتا : بسیار خب اتوبوس منتظره ، بهتره به هتل برگردیم . ما فردا صبح با قطار به شهر اوساکا میریم تا بازی بین 2 تیم میسوشی و نانکو رو تماشا کنیم.
همون شب هتل ،اتاق سوباسا...
آکیتا : امیدوارم تیم میسوشی به فینال برسه تا کوجاپیر مغرورو سر جاش بشونه.
سوباسا : درست نیست اینجوری بگی .به هر حال تیمی که شایسته تره به فینال راه پیدا میکنه.
تارو : درسته ما باید با هر تیمی که به فینال میاد چه از نظر روحی-روانی و چه جسمی آمادگی کامل داشته باشیم و به دنبال راهکارهایی بگردیم تا بتونیم ازشون بخوبی استفاده کنیم.
تق تق تق....در باز شد و آیامی داخل شد.
سوباسا : آیامی هنوز نخوابیدی؟
آیامی : نه داشتم از اتاق جناب کاتاگیری برمیگشتم که اتفاقی حرفاتون رو شنیدم و اومدم تو.منم با تارو موافقم که هر تیمی به فینال برسه باید بهترین بازیمونو ارائه بدیم ، درضمن ؛ آقای کاتاگیری خبری رو بهم داد که میخواستم فردا صبح بهتون بگم اما دیدم هنوز بیدارین براتون تعیریف میکنم.
قرار شده تا بعد از مسابقات سراسری یه تیم بعنوان تیم ملی نوجوانان ژاپن به اروپا و اعزام بشه که سرپرستی انتخاب بازیکنان تیم هم بعهده ی جناب کاتگیری و سر مربی تیم آقای میکامی یکی از سرشناس تریم مربی ژاپنی که سالها در اروپا آموزش میدیده و با روش اونها آشنایی کامل داره قرار میگیره.
تیم هایی که قرار در مسابقات اروپایی شرکت کنند :آلمان ، هلند ، انگلیس ، فرانسه پرتغال ، اسپانیا و سوئد هستند که بازیکنان مشهور زیادی مثل :
[attachment=36]
کارل هاینز اشنایدر از آلمان ملقب به امپراطور فوتبال
[attachment=40]
ساید پیر از فرانسه ملقب به شاهزاده ی فوتبال
[attachment=39]
لوین از سوئد ملقب به جنگاور میدان
[attachment=35]
برایان کلیهوف از هلند ملقب به سلطان شوت
آکیتا : اینا اطلاعات بدرد بخوری هستند.
اما یه چیزایی هم درمورد دروازبان جدید نانکو بهم گفته؟
[attachment=34]


آکیتا : دروازبان نانکو.
آیامی : درسته اینطور که بمن گفت به تازگی یه دروازبان به ایم هیبارو ملقب به پسر دروازه وارد تیم شده و تیم هایی که با اونا مسابقه دادند حتی نتونستند 1 گل بهش بزنن.
آکیتا : جدی میگی؟!!!!!
تارو : عجب دروازبانیه.
سوباسا : بهتره دیگه بخوابیم تا فردا بموقع برای سفرمون به اوساکا آماده بشیم.
آیامی : خوبه .من رفتم. جزئیاتش رو فردا براتون تعریف میکنم.
خانه ی فوتبال ، شهر نانکاتسو...
[attachment=37]
مشاور آقای آیامی : بله آقا براتون پستش میکنم. تا 2 روز دیگه بدستتون میرسه.
خداحافظ.
عكس ها جذابترش كردهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ترکوندی .. اما فوجی ساوا کو
داستان هیچگونه دختری نداره . فوتبال مردونست.
تو قسمت بعدی سعی میکنم تا یه عکس های بهتری هم بعنوان جلوه های ویژش نشون بدم.
منتظر قسمت بعدی باش که دیگه داره به آخراش میرسه.
نقل قول: داستان هیچگونه دختری نداره . فوتبال مردونست.
خيليم بايد از خداتون باشه دختر داشته باشهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17
لینک مرجع