افسانه ی قهرمانان - قسمت پنجم
کوجاپیر : حتی اگه دفاعتون آهنی هم باشه من بازش میکنم. شماها نمیتونین جلومو بگیری____ن ، ه___________________ه
گزارشگر : گوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول !!!!!!!!!!!!!!!!!!
یه اعجاب آور . اون تونست گل دومو برای نانکو بدست بیاره. عجب بازیکنیه یوگا.
هیچکس در این لحظات حریفش نمیشه و با اومدن هیبارو تیم نانکو شیوه ی بازیشو تغییر داده.
سانادا : عجب شوت قدرتمندی !!!! نمیشه جلوشو گرفت.
میزوگی : یوگا.............
آیامی : بچه ها منم چیزی رو که میبینم نمیتونم باور کنم. عجب قدرتی داره . خدا بدادمون برسه . اونا نباید به فینال بیان وگر نه آبرومون میره و ممکنه بدجوری شکست بخوریم.
سوباسا : نترس . اگه به خودمون ترس راه بدیم نمیتونیم تو مسابقه ی نهایی پیروز بشیم.
آیامی : درسته حق با سوباساست. ما نباید بترسیم. شجاع بشید بچه ها . مهم نیست کدوم تیم به فینال برسه ما باید با غلبه به ترس و اعتماد بنفس کامل وارد زمین مسابقه بشیم.
کاشیمی : کاپتان ما دیگه نمیتونی جلوی اونو بگیریم .ما میبازیم.
میزوگی : هنوز تموم نشده ما فعلا 1 گل جلو هستیم و اکه دقت کنیم بازی رو میبریم.
سانادا ، کاشیمی ، هولما و هیندا ، شما باید کاکرو تحت نظر بگبرید و نزارید بهش پاس بدن.
منم حواسم به بقیه ی بازیکنا هست.
گزارشگر : انگار تیم میسوشی گلی رو که خوردن زود فراموش کردن و به بازی برگشتند.
داور شروع مجدد بازی رو اعلام میکنه و توپ به گردش در میاد.
سانادا توپو به میزوگی پاس میده و میره که کوجاپیر رو تحت نظر بگیره.چیهیرو تکل میزنه . میزوگی اونو با یک پرش رد میکنه و همزمان از بین کنیجیرو و آسوکی رد میشه با تک به تک میشه. هیبارو از دروازه بیرون اومده.
میزوگی : این بهترین فرصته نباید اونو از دست بدم.
گزارشگر : هیبارو با سرعت زیادی به سمت میزوگی میاد. میزوگی شوت میکنه و هیبارو با یه ضربه توپو به هوا میفرسته. اوه خودای من توپ داره برعکس به سمت گل میره.
هیبارو : نمیزار_____م . هووووووووووووو یه ه______ه
گزارشگر : توپ کجاست . من اونو نمیبینم. توپ گل شده؟
لبخند هیبارو حاکی از اینه که اون تونسته توپو بگیره.
میزوگی : راستی که عجب دروازبانی هستی .
هیبارو : چیهیرو توپو برات میفرستم. برو جلو........
گزارشگر : هیبارو سریع از جاش بلند میشه و توپو به چیهیرو پاس میده.قبل از اینکه اون توپو بگیره کنتا مییپره توپو با ضربه ی سر دور میکنه و توپ سرگردون در وسط میدان میفته.کنتا یکبار دیگه میره که توپو صاحب بشه.
سانادا : برو کنتا......
میزوگی : کنتا مواظب باش ......
کنتا : چی؟
گزارشگر : آسوکی سر میرسی و توپو با تکل به چیهیرو میده.
چیهیرو بلافاصله حرکت میکنه و یه بازیکنو از پیش رو بر میداره.
چیهیرو : کوجاپیر.....
کوجاپیر : به فکر من نباش . شماها بدون منم میتونین گل بزنین. برین جلو......
چیهیرو : باشه کاپتان . حالا نشونشون میدیم که تیم ما بدون تو هم قدرتمنده و بازی رو میبیره.بریم جلو آساکی ، تاکاشی ، کنیجیرو آماده باشین.
گزارشگر : کنتا و کاشیمی میرن که توپو از چنگ چیهیرو در بیارن اما اون با یه 1-2 زیبا با آساکی تونست از اون 2 نفر رد بشه.
چیهیرو : برو جلو کنیجیرو توپو برات سانتر میکنم.
گزارشگر : چیهیرو با 12 خوش رو به نقطه ی کرنر میرسونه و سانتر میکنه.
کنیجیرو به هوا میپره و پشت سر اون دروازبان به هوا بلند میشه تا توپو مشت کنه اما کنیجیرو با سر به عقب پاس میده. هیچکس اونجا نیست. یه نفر داره خودشو به توپ میرسونه .اون آسوکیه . شوت میکنه و توی درواز____ه.
گل سوم و مساوی تیمش ر وبثمر میرسونه. نانکو 3 ، میسوشی 3 . حالا فقط 1 گل دیگه مونده که هر کسی بزنه برنده میدان میشه و اگر تو این 2 دقیقه ی باقی مونده گل نزنن به وقت اضافی کشیده میشه که در اون صورت 2 نیمه ی 5 دقیقه ای سرنوشت بازی رو معلوم میکنه.
میزوگی : بیاین اینجا بچه ها ، گوش کنید ، کافیه فقط جلوی کوجاپیر رو بگیرید و بموقع بهم پاس بدید . وقتی بازی رو شروع کردم اینبار دیگه همه باید جلو بریم چون چیزی برای از دست دادن نداریم.حتی یه لحظه رو هم نباید از دست بدیم. میدونم که گل زدن به اون دروازبان کار راحتی نیست اما نقشه ای دارم که اگه بگیره میتونیم اونا رو شکست بدیم.
گزارشگر : بازی از نو آغاز میشه بطوریکه انگار تازه شروع شده و هیچ گلی رد و بدل ن__شده و روحیه ی بازکنان 2 تیم مثل اول بازی بالاست. من تو چره های اونا نشانه هایی از شجاعت ، قدرت و مصمم بودن میبینم اما معلوم نیست که کدوم تیم تو این وقت باقی مونده گل نهایی رو میزنه و حریف تیم نانکاتسو در بازی فینال میشه.
میزوگی : همه آماده این؟
بچه ها : ب_____له ....
میزوگی : خوبه همینطوری روحیتونو حفظ کنید.
کوجاپیر : نزارید هیچکدومشون بدروازه برسن. منا باید توپو به هر ترتیبی شده بگیریم.
گزارشگر : بالاخره داور صوت بازی رو به صدا در میاره و از حالا 2 دقیقه شروع میشه.
میزوگی توپو به سانادا پاس میده و میزوگی تمامی بازیکنان رو به جلو فرا میخونه.سانادا توپو به کنتا پاس میده . از کنتا به کاشیمی و دوباره خود کنتا . حالا کنتا از سمت چپ جلو میره و چیهیرو تعقیبش میکنه. یه تکل از چیهیرو اما موفق نمیشه توپو از کنتا بگیره.
میزوگی : کنتا زود باش توپو بده به من.
کنتا : باشه برو کاپتان...
سانادا : مواظب باش کنتا ....
گزارشگر : آه یه تکل زیبا از کنیجیرو باعث شد تا توپ لو بره و نانکو دست به ضد حمله بزنه.
کوجاپیر : آفرین کنیجیرو ....
گزارشگر : چیهیرو منتظر پاس کنیجیروه.کنیجیرو توپو برای چیهیرو فرستاد و اون داره سریع به پیش میره.هولما پیرن این بازیکنو از پشت گرفت و اونو نقش بر زمین کرد . داور دستور ادامه ی بازی رو میده. توپ داره به کوجاپیر میرسه و نگرانی و خستگی بی امان در چهره ی بازیکنان تیم میسوشی نمایان میشه.