The emergence of monsters

[Death]

سالیوان : هی دراگو گفته ادم دنبالشون نفرستیم 
من : چی ... خودش بهت گفت .... !؟ 
سالیوان : اره 
- باشه بزار ببینم چه نقشه ای داره !؟
به دراگو زنگ میزنم ! 
- هی دراگو جریان چیه .... یادت رفته دستور داده بودن که سریع بگیریمشون ... چرا میخوای قضیه پیچیده بشه !؟ 

[مین جی]

به اتویینگ نگاه میکنم و سری تکان میدهم . از نگاهم منظورم را می فهمد
بعد اتویینگ با تحکم با ایزابل حرف می زند :شما کاپیتانین .ایزابل هم که برای هر موقعیتی اماده بود سرعت کشتی رو چند برابر کرد.بعد اتویینگ به هوپیتال گفت:برو تو اتاقک کشتی و همونجا بمون .
هوپیتال:اما...
اتویینگ:همینی که گفتم. اتویینگ طوری به نظر می رسید که انگار حرف های دارک توجهشو جلب کرده بود.
من:لیزا...
من و لیزا به سمت قسمتی که ان هیولا دیده شده بود حرکت کردبم.من تیر و کمانم را از پشتم گرفتم .اتویینگ هم به دنبالمون اومد.

[NoboraHaru]

عزیزان جای سایر شخصیتهای حرف نزنید.
سری به سمت سرینا میگردانم و میگویم میکا دریچه را باز کن. به سمت هیولا میروم.
ااسلحه تفنگ را انتخاب میکنم.
بعد رو به هیولای وحشی تیر اندازی میکنم.

[Noctis_P]

(2016/06/19 04:29 PM)Death نوشته شده توسط:  سالیوان : هی دراگو گفته ادم دنبالشون نفرستیم
من : چی ... خودش بهت گفت .... !؟
سالیوان : اره
- باشه بزار ببینم چه نقشه ای داره !؟
به دراگو زنگ میزنم !
- هی دراگو جریان چیه .... یادت رفته دستور داده بودن که سریع بگیریمشون ... چرا میخوای قضیه پیچیده بشه !؟

با این حرف ناکتیس کمی خشمگین می شوم و می گویم:اولا درست صحبت کن دوما من به دستور کسی عمل نمی کنم و سوما اگه ترسیدی می تونی الان عقب نشینی کنی

[NoboraHaru]

همچنان تیر اندازی را ادامه میدهم.بلاخره هیولا لحظه ای سغوط میکند.
روی بام مخروبه ای می افتد.از داخل کابین می پرم وروی بام فرود می ایم.
سلاح دم کوسه ای را می چرخانم وبعد به شمشیر تفنگدار تبدیل میشود.
هیولا نعره ای میزند و با سرعت به سمتش میروم زخم عمیقی در کتفش وارد میکنم. بعد شمشیرم را در نخاعش فرو میکنم. هیولا بیهوش روی زمین می افتد.
تصویر شکل هیولا ها
https://www.animpark.net/attachment.php?aid=90480

[مین جی]

در همون حال که اتویینگ داشت به اون تیر اندازی میکرد ،من کمین کردم و منتظر علامت اتویینگ موندم . تیر را در کمان گذاشتم و کشیدم و خیلی دقیق به هیولا نگاه کردم ،دستم را کاملا به عقب کشیده بودم. بعد چشمانم را به سوی اتویینگ گرفتم و منتظر ماندم تا سر تکان دهد . او زخمی بود ،باید مراقب می بودم.
 

[NoboraHaru]

سلاحم را در هوا چرخاندم.بعد سری تکان دادم و اسلحه ام را گرفتم و در هوا چرخی زدم و پریدم روی زمین پشت سر هیولا.

[Death]

(2016/06/19 04:44 PM)'Noctis_P' نوشته شده توسط:  

(2016/06/19 04:29 PM)'Death' نوشته شده توسط:  سالیوان : هی دراگو گفته ادم دنبالشون نفرستیم
من : چی ... خودش بهت گفت .... !؟
سالیوان : اره
- باشه بزار ببینم چه نقشه ای داره !؟
به دراگو زنگ میزنم !
- هی دراگو جریان چیه .... یادت رفته دستور داده بودن که سریع بگیریمشون ... چرا میخوای قضیه پیچیده بشه !؟

 

با این حرف ناکتیس کمی خشمگین می شوم و می گویم:اولا درست صحبت کن دوما من به دستور کسی عمل نمی کنم و سوما اگه ترسیدی می تونی الان عقب نشینی کنی

 

خواهیم دید .... راستش به نظرم این تویی که ترسیدی ! .....
در هر صورت من صبر نمی کنم .... خودم وارد عمل میشم ...[img=20x22]richedit/smileys/yahoo_Big/11.gif

 

[مین جی]

از حالت گارد خارج میشوم .اری هیولا بیهوش شده بود . جلو می ایم و به اتویینگ نگاه میکنم.باید بیشتر مراقب باشی.
زخمت !زخمت داره باز خون ریزی میکنه.انقدر به خودت فشار نیار

[Princess-Sun]

و بعد از اینکه اتویینگ هیولا را کشت او را از سفینه به بیرون پرت کرد