ایفای نقش خیالی دبیرستان

~~Diana2~~ · 2016/09/22 01:08 PM

به نام خدا ایفای نقش خیالی دبیرستان.....سلام دوستان دیانابازم واردمیشود تصمیم گرفتم به مناسبت شروع مدارس یه ایفابه اسمه دبیرستان بزنم!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهاین ایفانه شخصیت منفی ونه شخصیت اصلی دارد!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمیریم سره فیلم نامه:اولین روزه مدرسه است وشاگردانه دبیرستانی شنیده اندکه قراره معلمه جدیدی به اسمه خانومه جونزی به دبیرستانه آنهابیایدشاگردانه دبیرستانی ترسه عجیبی ازخانوم جونزی اشتند!تعدادی ازشاگرداازخوش شانسی به کلاسه خانوم ویلیامس میروندولی تعدادی دیگربه کلاسه خانوم جونزی منتقل میشوند!!.....مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
****************************************** *****************************
شخصیت ها:
خانوم جونزی:Emily_granger
خانوم جونزی دبیره جدیده شاگردانه دبیرستانی است که شخصیتی خشک وسرددارد!

محتوای مخفی (Click to View)

***********************************************************************
آلبرت:Kyrie_chan
آلبرت پسری باهوش ودرس خون بودکه باخانومه جونزی کاملاموافق بود!

محتوای مخفی (Click to View)

***********************************************************************
لیزبت:خودم
لیزبت دختری بی تفاوت به همه چی بودکه باتردستیاش شاگردانه دبیرستانیوگول میزد!

محتوای مخفی (Click to View)

***********************************************************************
کارل:hastiya
کارل برادره لیزبت بودکه حوصله ی هیچیونداشت فقط لبخندمیزند!

محتوای مخفی (Click to View)

***********************************************************************
ساشا:odesa
فقط میتونم بگم خوش بین ترین شاگرده دبیرستان است!

محتوای مخفی (Click to View)

***********************************************************************
کای:yuichiro
ترسوترین پسره دبیرستان بودکه همه به خاطره این مشکلش مسخرش میکردن!

محتوای مخفی (Click to View)

***********************************************************************
آلیس:Anna Bolena
آلیس دختری ازیه خانواده ی اشراف زاده است وکمی تشریفاتی!

محتوای مخفی (Click to View)

**********************************************************************
شو:eren yeager
شوپسری شادوخوش خنده ای بودکه همیشه سعی میکردهم کلاسی هاشوبخندونه!

محتوای مخفی (Click to View)

***********************************************************************
میکاسا:diana king
میکاسادختری مهربون ودلسوزی بودکه علاقه ی شدیدی به گربه ی زردش دارد:

محتوای مخفی (Click to View)

**********************************************************************
جویی:Boruto
یه پسره عادی!

محتوای مخفی (Click to View)

***********************************************************************
یوکی:2rsa
یوکی دختره مهربونواحساساتیی بودکه اطلاعات زیادی ازعلم پزشکی داشت!

محتوای مخفی (Click to View)

*******************
اما:Raph
امادختری خشن وبداخلاق بودکه زورش به همه میرسید!وتوی ورزش ازهمه محبوب تربود !

محتوای مخفی (Click to View)

...................................
کوین:ElIiot Nightray
معمولا با خودش حرف میزندو زود هیجان زده میشود!
....................................
برای گرفتن نقش به پروفایلم بیایید★مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

~~Diana2~~ · 2016/09/23 09:14 AM

ایفاشروع شد..
اولین روزه مدرسه است ولیزیت وکارل درحاله آماده شدن برای رفتن به دبیرستان هستن!....
روبه کارل:داداااااااششششش زودباش دیگه نمیخوام اولین روزه دبیرستانمودیربرسم!

diana king · 2016/09/23 09:17 AM

میکاسا همیشه از تنهایی مدرسه رفتن متنفر بود.برای همین تلفن را برمیدارد و با لیزیت تماس می گیرد:"سلام لیزیت!
امروز میای با هم بریم مدرسه؟!"

~~Diana2~~ · 2016/09/23 09:19 AM

تلفن وبرمیدارم سلام میکاسا!آره فکره خوبیه فقط یه ۵دقیقه دیگه من وکارل میایم دنبالت!...فعلا...

diana king · 2016/09/23 09:23 AM

میکاسا:
"باشه!"
به سرعت میزم تا وسایلمو جمع و جور کنم!!!

Boruto · 2016/09/23 09:26 AM

هوف
یه سال تحصیلی دیگه هم شروع شد
با بی حوصلگی از تختش پایین میاد و لباساشو میپوشه , صبحانه می خوره و به طرف مدرسه حرکت میکنه...

~~Diana2~~ · 2016/09/23 09:26 AM

منو کارل به بیرون ازخونه میریم !
توی راه متوجه ی جویی میشم روبه کارل:داداش همینجابمون تامن بیام!
میرم پیشه جوییو محکم میزنم به شونش!
روبه جویی:ببینیم امسال به چه بحونه ای میری دفتره مدرسه:نیشخندی میزنموبرمیگردم پیشه کارل!

**2rsa** · 2016/09/23 10:30 AM

(یوکی از خواب بیدار میشه و چشاشو میماله و نگاهی به ساعت میکنه وبا اضطراب زیاد) واااااااااااااااااااااااااای دیرم شد!!!!(تند و سریع موهایش را شونه میکند و لباسهایش را میپوشدو میره پایین سر میز غذا رو به پدرش) پدر چرا منو بیدار نکردی؟؟ ( یه لقمه نون پنیر برای خود درست میکند و با سرعت زیاد از خانه خارج میشود!!)

yuichiro · 2016/09/23 10:44 AM

یه هو چشماشو باز میکنه...
وااااایییی مدرسههه...نکنه دیر برسممم
زود اماده میشه .. وسایلشو برمیداره
کای:مامان نمیرسونیم!؟اخه میترسممم
مامان:نه
مجبور میشه خودش بره...از خونه میره بیرونو شرو میکنه دیویدن
به طرف مدرسه...

hast¥a · 2016/09/23 10:44 AM

ديگه حوصله ي هيچ كس و هيچيو ندارم...همه چي براي من خسته كننده ست.....با يه لبخند به ليزبت اشاره ميكنم كه زودتر به راهمون ادامه بديم....

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع:		نویسنده	پاسخ:	بازدید:	آخرین ارسال
	ایفای نقش خیالی هری پاتر و شاهزاده ی دورگه	ⓜⓡ.TERABYTE	131	20,823	2017/09/12 01:07 PM آخرین ارسال: diana king
	ایفای نقش خیالی "کریسیتال"	dot.	200	20,832	2017/09/11 08:15 PM آخرین ارسال: ⓨⓔ ⓢⓞⓨⓐ
	ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا	dot.	527	43,974	2017/06/30 08:25 PM آخرین ارسال: dot.
	ایفای نقش خیالی خادم سیاه	آلیس بکهام	9	4,638	2017/06/22 11:10 AM آخرین ارسال: lily
	ایفای نقش خیالی sword art online 2	Ender Creeper	19	6,428	2017/04/06 04:02 PM آخرین ارسال: Ender Creeper

حالت موضوعی \| حالت خطی ایفای نقش خیالی دبیرستان
نویسنده	پیام