ایفای نقش خیالی دبیرستان

[!Emily]

(صدای دویدن توی راهرور میشنوه و میره جلوی در و داد میزنه)چه خبرههههههه؟؟؟؟؟؟؟

[Boruto]

ببخشید خانم من فقط.....

[!Emily]

سااااکت.نمره انظباطی ازتون کم میکنم تا متوجه بشین اینجا شهر هرت نیست
حالا هم سریع برین سرجاتون بشینین

[Boruto]

چشم خانم
ولی از قصد نبود.....

[2rsa]

(2016/09/23 12:30 PM)Emily_ granger نوشته شده توسط:  سااااکت.نمره انظباطی ازتون کم میکنم تا متوجه بشین اینجا شهر هرت نیست
حالا هم سریع برین سرجاتون بشینین

( یوکی سرشو خم میکنه) ببخشید
(میره سر کلاس و سرجاش میشینه)

[!Emily]

اگه گذاشتن درس مون رو شروع کنیم
کتاب هاتون رو باز کنین ببینم

[Anna Bolena]

محکم در زدمو در کلاسو باز کردم موهامو پشت گوشام گذاشتم تا همه گوشواره هامو ببینن گفتم:ببخشید که دیر شد بعد رفتم سرجام نشستم

[2rsa]

(یوکی کتابشو باز میکنه) خووبه لااقل درس شروع نشده!!!(یه نفس عمیق میکشه)

[!Emily]

(2016/09/23 12:41 PM)Anna Bolena نوشته شده توسط:  محکم در زدمو در کلاسو باز کردم موهامو پشت گوشام گذاشتم تا همه گوشواره هامو ببینن گفتم:ببخشید که دیر شد بعد رفتم سرجام نشستم

خانوم جونز بدون هیچ کلمه ای دفترش رو باز کرد و برای دختر نمره منفی گذاشت و گفت:آلیس درس اول رو بخون

[suisen]

معلم روز اول کلاس خیلی سخت گرفته بود ، نگاهی به بچه ها انداختم و سپس به معلم .
- ببخشید ، شما نمیخواید یکم درباره خودتون صحبت کنید . آخه معلمای قبلیم وسایل مورد نیاز برای هر درس مثل خرید کتاب کار و دفتر چند برگ و از این جور چیزا رو بهمون میگن.