ایفای نقش خیالی شهر مرگ

[!Emily]

آنا:آره گریه میکردی

[ⓜⓡ.TERABYTE]

بالاخره باندی بهوش اومد مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه شیزکو ببخشید عصبانی شدم 

[shizuko yagami]

Spoiler (Click to View)

من رفتم بای بایمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

آره داشتی گریه میکردیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
 

 

[diana king]

(سوزان دوباره ظاهر می شود؛ظاهر خیلی خسته و آشفته ای دارد) :
بفرمایید این هم ماهی!

Spoiler (Click to View)

بچه ها من فهمیدم که باید ماهی بیارم ولی نمیدونم چرا؟!میخوایم چیکار؟!

[shizuko yagami]

ممنون سوزان
"رب و روغن را از او میگیرم"
به سمت اشپز خانه کلبه میروم و از انا برای اشپزی کمک میخواهم"

[مین جی]

جان:سلام.سوزان.من میل ندارم.(غذا پودینگ خورده بود)
بیا تا جمعمون جمع شه. الان هم شیزو قضیه رو تعریف می کنه .

[shizuko yagami]

از توی آشپز خانه داد میزنم:جان،اگر میشود ببین حال آستوس چطور است..

[diana king]

(سوزان برای خودش یک صندلی ظاهر می کند و کنار بقیه می نشیند) :
هوف...چقدر خسته شدم...
خب؟!بگین تعریف کنین! چه خبر؟

[مین جی]

سراغ استوس میرم و میگم:چطوری لوک خوش شانس!؟
و ....
از ان طرف شیزو شروع به تعریف قضایا برای سوزان می کند.

[shizuko yagami]

- لوک به من حمله کرد ولی من اسیبی ندیدم!قدرت نصف بچه ها آشکار شده.....