زمان کنونی: 2024/06/28, 10:10 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/06/28, 10:10 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 7 رأی - میانگین امتیازات: 4.86
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ماجراهای کیث پیترسون

نویسنده پیام
dot.
ex-SOLIDER



ارسال‌ها: 7,494
تاریخ عضویت: Mar 2016
اعتبار: 592.0
ارسال: #21
RE: ماجراهای کیث پیترسون
وقتی تاکسی وایساد هنوز تو نخ آدرس وبلاگ بودم که راننده هه باز از فکر درم آورد:" رسیدیم آقا! "  دستپاچه شدم: اوه ممنون! چه چقدر میشه؟" 

اینارو اونقدر تند گفتم که خودمم نفهمیدم چی شد! راننده با قیافه ای  که داد میزد:" این پسره خله!" بهم نگاه کرد و گفت: 1 پوند دقیقا..." 

پول دادم و پیاده شدم. منتظر شدم تا رندده بره و یک بسته شکلات در آوردم. من کشته مرده ی شکلات بودم. کلید انداختم تو در:" خاله سیلور! من اومدم!"
2016/08/21 01:18 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Sherlock Holmes
کارآگاه پارک انیمه



ارسال‌ها: 2,205
تاریخ عضویت: Jul 2016
اعتبار: 1481.0
ارسال: #22
RE: ماجراهای کیث پیترسون
مالی شیشه ای به دستم داد و گفت : خیلی خوش اومدی . بیا ، اینم بزاق دهان جسدی که دقیقا دو روز از مرگش گذشته . فقط نمیدونم به چه دردت میخوره !
لبخند زدم و شیشه رو گرفتم و گفتم : به درد کارای کارآگاهی !
کارمو شروع کردم . آزمایش ، مشاهده میکروسکوپ ، نتیجه گیری.
خیلی وقت گرفت . پنج ساعت گذشت . دیگه باید کارمو متوقف میکردم .
برگه های یادداشت و شیشه های آزمایشی به مالی سپردم و حاضر شدم . بارون بند اومده بود . پیاده به خیابان بیکر برگشتم .
جان روی مبلش نشسته بود و روزنامه میخوند . بی اجازه لب تابشو برداشتم و به اتاقم رفتم تا یه نگاه به وبلاگ بندازم . کلی ایمیل داشتم .
2016/08/21 03:50 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
dot.
ex-SOLIDER



ارسال‌ها: 7,494
تاریخ عضویت: Mar 2016
اعتبار: 592.0
ارسال: #23
RE: ماجراهای کیث پیترسون
دیگه از ایمیل زدن ناامید شدهه بودم. یک کاغذ از دفتر کندم و شروع کردمبه نوشتن: جناب آقای هلمز... تا کمپیوترم آلارم داد: ایمیل تازه, از طرف Mr.s.holmse..
2016/08/21 04:00 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Sherlock Holmes
کارآگاه پارک انیمه



ارسال‌ها: 2,205
تاریخ عضویت: Jul 2016
اعتبار: 1481.0
ارسال: #24
RE: ماجراهای کیث پیترسون
ایمیلارو چک میکردم ... همشون مسخره و کسالت آور بودن .... تا اینکه چشمم به یه ایمیل از طرف کیث پیترسون خورد .
نمیدونم چرا این بچه انقد برام جذاب شده بود .
در جواب ایمیلش گفتم : سلام . هلمز هستم . چه کمکی از من ساخته ست ؟
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2016/08/21 04:03 PM، توسط Sherlock Holmes.)
2016/08/21 04:02 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
dot.
ex-SOLIDER



ارسال‌ها: 7,494
تاریخ عضویت: Mar 2016
اعتبار: 592.0
ارسال: #25
RE: ماجراهای کیث پیترسون
اولش تعجب کردم. آخه این اسم رو تازه سیو کرده بود... اما یه دفعه یادم اومد و جواب دادم: سلام آقای هلمز. متاسفم که دارم اینو با ایمیل میگم. زنگ هم زدم اما کسی جواب نداد... میخواستم بگم خودکارتون تو دفتر من جا مونده... کجا بفرستم براتون؟


2016/08/21 04:16 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Sherlock Holmes
کارآگاه پارک انیمه



ارسال‌ها: 2,205
تاریخ عضویت: Jul 2016
اعتبار: 1481.0
ارسال: #26
RE: ماجراهای کیث پیترسون
خندیدم و جواب دادم : پیش خودت نگهش دار ... خودکار خوبیه .
2016/08/22 12:14 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
dot.
ex-SOLIDER



ارسال‌ها: 7,494
تاریخ عضویت: Mar 2016
اعتبار: 592.0
ارسال: #27
RE: ماجراهای کیث پیترسون
پایان قسمت اول... 

                                   ارن هم در این دستان نویسنده است! قسمت دوم:" معمای قتل"
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2016/08/22 02:34 PM، توسط dot..)
2016/08/22 12:21 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
dot.
ex-SOLIDER



ارسال‌ها: 7,494
تاریخ عضویت: Mar 2016
اعتبار: 592.0
ارسال: #28
RE: ماجراهای کیث پیترسون
نوشته ی روی بسته:" برای آقای.ش. هولمز. 221 بیکر

محتوا ی نامه:" جناب آقای هلمز. سرپرست من با گلوله به قتل رسیده است. لطفا برای مشاهده ی صحنه ی جرم به آدرس زیر بیایید:" 117 بلک ورلد. در بلوطی."

 
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2016/08/22 03:13 PM، توسط dot..)
2016/08/22 12:53 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Sherlock Holmes
کارآگاه پارک انیمه



ارسال‌ها: 2,205
تاریخ عضویت: Jul 2016
اعتبار: 1481.0
ارسال: #29
RE: ماجراهای کیث پیترسون
با خوندن نامه از جا پریدم . با خوشحالی داد زدم : جااان !! یه قتل خوشگل اتفاق افتاده !! یوهووو ! دیگه حوصله م داشت سر میرفت ! چه عجب قاتلا یه تکونی به خودشون دادن ! وای خدا جونم مثل کریسمس میمونه !!
سریع حاضر شدم و گفتم : یالا جان ! حاضر شو !
فورا تاکسی گرفتیم و حرکت کردیم .
2016/08/22 02:36 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
dot.
ex-SOLIDER



ارسال‌ها: 7,494
تاریخ عضویت: Mar 2016
اعتبار: 592.0
ارسال: #30
RE: ماجراهای کیث پیترسون
برای خراب نکردن صحنه ی جرم هیچ کاری با جنازه نکردم. فقط تو اتاقم را میرفتم و منتظر بودم تا زنگ در به صدا در بیاد. دو ساعت از رسیدن  نامم به خونه ی آقای هلمز گذشته بود و خبری از کسی دور بر خونه ی ما نبود. زنگ زدم به همکلاسیم لاوندر و ماجرا رو توضیح دادم:" لاوندر.. خاله سیلور به قتل رسیده. نه پلیس خبر کردم نه اورژانس. فقط تو و آقای هلمز. توام بیا." لاوندر با شنیدن حرفهام یه جیغ بلند کشید و تلفنو قطع کرد.....
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2016/08/22 02:53 PM، توسط dot..)
2016/08/22 02:43 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان