ایفای نقش خیالی دبیرستان

[!Emily]

(2016/09/23 01:13 PM)albino نوشته شده توسط:  معلم روز اول کلاس خیلی سخت گرفته بود ، نگاهی به بچه ها انداختم و سپس به معلم .
- ببخشید ، شما نمیخواید یکم درباره خودتون صحبت کنید . آخه معلمای قبلیم وسایل مورد نیاز برای هر درس مثل خرید کتاب کار و دفتر چند برگ و از این جور چیزا رو بهمون میگن.

کاری که گفتم رو بکنین
خوب مثل این که الیس حواسش نیست یوکی تو بخون

[❤Ereɴ Yeαɢer❤]

یکدفعه شو محکم درو باز کرد و نفس نفس زنان پرید توی کلاس!

[!Emily]

(2016/09/23 01:20 PM)❤Ereɴ Yeαɢer❤ نوشته شده توسط:  یکدفعه شو محکم درو باز کرد و نفس نفس زنان پرید توی کلاس!

نفس عمیقی کشید و گفت:جنابعالی کجا بودی؟

[❤Ereɴ Yeαɢer❤]

شو با ترس :
آمم...آمم..خب....
با قیافه مظلوم:
ببخشید دیگه تکرار نمیشه!!

[!Emily]

(2016/09/23 01:22 PM)❤Ereɴ Yeαɢer❤ نوشته شده توسط:  شو با ترس :
آمم...آمم..خب....
با قیافه مظلوم:
ببخشید دیگه تکرار نمیشه!!

دفترش رو باز میکنه و واسه شو یه نمره منفی میزاره و میگه:بشین از روی درس بخون

[❤Ereɴ Yeαɢer❤]

قیافه شو کج و کوله شده بود و به نمره منفی ای که گرفته بود نگاه کرد .
با همون قیافه و با ترس گفت: کدوم....درس؟؟؟؟

[!Emily]

(2016/09/23 01:26 PM)❤Ereɴ Yeαɢer❤ نوشته شده توسط:  قیافه شو کج و کوله شده بود و به نمره منفی ای که گرفته بود نگاه کرد .
با همون قیافه و با ترس گفت: کدوم....درس؟؟؟؟

بهت یاد ندادن به دفتر معلم ات نگاه نکنی؟زود تند سریع درس اول فارسی رو بخون

[suisen]

دستم را لای کتاب میزارم و یکی از صفحات کتاب را باز می‌کنم و با مداد با خطی مورچه ای می‌نویسم
" مثل اینکه گیر معلمی افتادم که تا آخر سال باهاش لج کنم ،این اتفاق زیاد تکرار نمیشه .پس نباید از کنترل ذهن استفاده کنم."
به صفحه ای که خوانده میشد برگشتم .

[Diana2]

لیزبت که تاالان اصلاهواسش به هیچی نبودآدامسشوبادمیکنه وباصدای وحشتناکی میترکه !
روبه خانومه جونزی:خانوم جونزی من گشنمه!!

[❤Ereɴ Yeαɢer❤]

شو نزدیک بود خنده اش بگیره اما جلوی خودش رو‌ گرفت!!